e2

e2

چشمت

شرجی شانه هام بوشهر است


چشم تو ابتدای خیسی ها


قلب من مهر آخرین سرباز


جلوی تیر انگلیسی ها



توی چشمت

توی چشمت چقدر آدم ها

داس ها را به باغ من زده اند

سیب بکری برای خوردن نیست

تا ته باغ را دهن زده اند

در سرت دزد های دریایی

نقشه ام را دوباره دزدیدند

اجتماعی که سارقت بودند

از تو غیر از بدن نمیدیدند

از تو غیر از بدن نمیخواهند

کرم هایی که موریانه شدند

عده ای هم که مثل من بودند

ساکنان مریض خانه شدند

ساکنان مریض خانه شدیم

حال ما را اگر نمیدانی

عقربی را دچار آتش کن

اینچنین است مرد آبانی

عشق

عشق یعنی که نامه ای خوش خط

به زن هیتلر فرستادن

و بگویی که عاشقش هستی

بچه ها هم تفنگ می گیرند

عشق یعنی بغل کنم زن را

فکر زن جای دیگری باشد

عشق یعنی زنی بغل کُندم

فکر من جای دیگری باشد