e2

e2

 


دیگه رفت و منو از یاد برد


ھر چی که داشتم ھمه رو باد برد


تو کنج عزلت خودم نشستم


ھر چی که اینه بود زدم شکستم


زخم زبونارو به جون خریدم


از ھمه حتی از خودم بریدم


چه عشق ناروایی


چه درد بی دوایی


چه زخم ناتمومی


چه سرنوشت شومی


با توام ای که ابرومو بردی


کشتی منو اما خودت نمردی


مثل یه کابوس اومدی و رفتی


اتیش به زندگیم زدی و رفتی


رفتی و من موندم و خاکسترم


بلای تم کاش نمی اومد سرم


نظرات 1 + ارسال نظر
افسانه جمعه 7 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 11:03 ق.ظ http://gtale.blogsky.com

سلام

سال نو مبارک


عشق از تو مرا من ساخت...اما تو نمی فهمی

من تو شده ام تو من... این را تو نمی فهمی

من بید تبر خورده تو تیغ تبر بودی

معنای شکستن را حتی تو نمی فهمی

لیلاترم از لیلا ...افسانه ی عــشقم را

مَردُم همه فهمیدند !

اما تو نمی فهمی ..!!

نیستی راه نشانم بدهی
وقت کابوس تکانم بدهی
نیستی پنجره ها تر شده است
وزن باران دو برابر شده است

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد